زمستان است ...
وبلاگ ما |
●
جنگ و صلح هنري ! در اين چند سطر سعي بر آن دارم تا در مورد افرادي كه با هنر به نحوي سرو كار و ارتباط دارند ، صحبت به ميان آورم و آنها را از حيث نقش هايي كه در اين زمينه بر عهده دارند تميز دهم . همه ي فعالان عرصه ي هنر، با توجه به نقششان در اين عرصه ، به دو دسته تقسيم مي شوند و مورد بررسي قرار مي گيرند . يك ، منتقدان ؛ و دو ، آفرينندگان . منتقدان كه اكثريت را شامل مي شود عبارتند از اشخاصي كه يك اثر هنري را مي بينند و يا مي شنوند و در مورد آن خواه علمي و منطقي ، خواه غير علمي و غير منطقي و خواه حسي ، نظر خود را ابراز مي كنند . اين دسته كه بيشتر خوانندگان و شنودگان و بينندگان را شامل مي شوند ، با استفاده از دو ركن منطق و حس در مورد آثار آفرينندگان بحث ، و آنها را مورد نقد و بررسي قرار مي دهند . كه چنين امري خود مستلزم آشنايي با فنون و ابزار آن هنر مي باشد و هر چه اين آگاهي ها و شناخت ها بيشتر باشد ، منتقد ، فني تر ، قوي تر و مطرح تر است ؛ كه البته هنرمند نيز به اين فنون و ابزارها و روش ها بايد آگاه باشد . از طرف ديگر نيز ، آفرينندگان آثار هنري يا بهتر بگويم ، هنرمندان ، نقش دوم را بازي مي كنند و آن ابداع يك اثر هنري است به هر سبك و روشي با هر منظور و هدفي . اين گروه كه گروه روشن بين و آگاه جامعه را تشكيل مي دهند با بياني ، فارغ از بيان عادي و روزمره ، خواه با زبان ، يا با قلم ، يا با دست و ... به خلق يك اثر هنري كه ناشي از تراوشات ذهني هنرمند است ، دست مي زنند . از گذشته تا امروز اين دو نقش با هم تناقضاتي داشته اند و جنگ و جدال هايي به راه انداخته اند كه در پايان به ضرر هنر و در واقع انسان تمام شده است . يكي از اين تناقضات از آنجايي ناشي مي شود ، كه هنرمند ، نمي تواند درك درستي از كار منتقد داشته باشد . به عنوان مثال ، بارها شده كه منتقدي اثر هنري شخصي را مورد بررسي قرار داده و اشكالاتي از او گرفته و هنرمند با اين عنوان كه آن منتقد در جايگاهي نيست كه از كار او نقد كند ؛ بحث ها و جدل هاي طولاني و بي ثمري را آغاز كرده اند . و هرگاه كه هنرمند به گفته عوام ، " كم مي آورد !" ، دست به دامان جمله ي معروفي بدين مظمون مي شود كه ، من اين اثر را براي دل خود ساخته ام و به كسي مربوط نيست ! ، در حالي كه نمي توان چنين گفت ، كار اين شخص همانند اين است كه شخصي براي ديوار صحبت كند ! هنر وقتي به وجود آمد كه بشر دست به دامان حربه اي شد تا بيان معمولي خود را از اتفاقات يا احساسات به بيان خاص با نقاشي يا موسيقي يا شعر و يا ... ، تغيير دهد تا انسانها جور ديگري بشنوند و ببينند ، خواه با هدفي فرهنگي ، خواه اجتماعي و خواه سياسي . ولي به هر حال هنر متعلق به مردم است ، نه شخص هنرمند و آن آفريينده اي كه به غير از اين معتقد است ، با توجه به تعريف بالا ، هنرمند نيست ! هنر با هدف آگاهي مردم به وجود آمد ، نه صرفا خالي شدن عقده هاي دروني انسان ! بله ! هنر باعث التيام يافتن و آرامش درد هاي هنرمند مي شود اما براي آن آفريننده اي كه دلش براي مردم بسوزد نه خودش ! چون هنر در اصل براي مردم به وجود آمد . و مسئوليت هنرمند در قبال نقد اثرش تفكر و ديد واقع بينانه و قبول كجي ها و كاستي ها و البته دفاع از اثر هنري اش با عقل و منطق است . همچنين بايد به نظر همه اقشار و سنين جامعه – حتي نوجواني 15 ساله - احترام بگذارد و به تمام انتقادات آنها فكر كند و بر ظاهر افراد قضاوت ننمايد . و همينطور مسئوليت منتقد در قبال هنر ، ديد شفاف و منطقي ، بدون جهت گيري ، به دور از قضاوت نا عادلانه ، در راستاي رشد و اعتلاي هنر و همچنين رشد هنرمند و در كل رشد سطح فكري جامعه است . از طرفي اين دو نقش كاملا از هم جدا و غير قابل مقايسه اند . هنرمند در فكر جامعه جهش ايجاد مي كند ، و منتقد جامعه را به پيش مي برد و هنر را زنده نگاه ميدارد و فقدان هر يك خارج از تصور است و مرگ هنر را سبب مي شود . دنياي بدون منتقد يعني دنياي سكون و هنر ، بدون بيننده ! و همينطور دنياي بدون هنرمند ، دنيايي پوچ است كه به هيچ نحوي از ابتذال و ذلت رهايي نمي يابد چون در آن تفكر و بياني عميق وجود ندارد و هيچ جهشي در آن شكل نمي گيرد . --------------- پست از مجيد .. آپديت بعدي ، دوشنبه .. بدرود □ نوشته شده در ساعت 9:25 AM توسط مجيد و فرزاد
|
|
---|---|---|
آی دی مجید آی دی فرزاد |
||
خرت و پرت | ||
|
||
لینکستون | ||
|
||
آرشیو | ||
September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 February 2006 April 2006 July 2006 August 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 |
||
Template Designed By |