زمستان است ...

زمستان است ...



وبلاگ ما  

Friday, October 28, 2005

يك رئيس جمهور منتخب !!!!!!!!
بابا من آخه چي بگم ... 1000 بار گفتم كه اين وبلاگ ادبيه جاي حرف سياسي نيست .. از وقتي وبلاگ جديدم رو شروع كردم بنويسم به خودم قول دادم سياسي ننويسم ... ولي آخه تا كي .. چرا ساكت بشم ..

- حالا چرا شاكي ميشي .. بگو دردت چيه !
- دردم ! ... دردم اين آقاي محمود الف نونه ... واقعا مفلوك ترين آدم كسيه كه كشورش يه رئيس جمهور داشته باشه كه آدم روش نشه بگه اين رئيس جمهور ماست ! ..
- بابا شما هم كه كشتيد خودتونو ... مگه قبليا چي كار كردن !
- اي بابا ... آقا حرفي رو زده كه رئيس سازمان ملل اعلام نگراني كرده ! .. مي دوني يعني چي ...
رفته گفته : اسرائيل بايد از روي كره ي زمين پاك شود !!!!! ... آقا جون اصلا قبول. . هممون از اسرائيل بدمون مي آد قبول. . ولي آخه عقل و شعور و فهم هم چيز خوبيه ! .. آقايون شوراي حكام هم پيش خودشون ميگن اسرائيل با چه چيزي ميشه كه از روي كره زمين پاك بشه ؟؟؟! ..آهاااااا ... با بمب اتم !!! ... ‌ ( نه تورو خدا مي خواستي با پاكفون پاكش كني ! )
بابا يكي جلوي دهن اين يارو رو بگيره تا مملكتو به باد فنا نداده !!!!!!!!!
حتي مغول ها هم در اين حد ، تهديد جدي براي ايران نبودن .. من نميدونم شما كي ميخواهيد اينو درك كنيد !



 

  Sunday, October 23, 2005

من مست و تو ديوانه ، مارا كه برد خانه
صد بار ترا گفتم ، كم خور ، دو سه پيمانه

در شهر يكي كس را، هشيار نمي بينم
هر يك بتر از ديگر ، شوريده و ديوانه

جانا به خرابات آي ، تا لذت جان بيني
جان را چه خوشي باشد ، بي صحبت جانانه؟

هر گوشه يكي مستي ، دستي زده بر دستي
وان ساقي هر هستي ، با ساغر شاهانه

تو وقف خراباتي ، دخلت مي و خرجت مي
زين وقت به هشياران ، مسپار يكي دانه

اي لولي بربط زن ، تو مست تري يا من
اي پيش چو تو مستي ، افسون من افسانه

از خانه برون رفتم ، مستيم به پيش امد
در هر نظرش مضمر ، صد گلشن و كاشانه

چون كشتي بي لنگر، كژ مي شد و مژ مي شد
وز حسرت او مرده ، صد عاقل و فرزانه

گفتم : زكجايي تو؟ تسخر زد و گفت : اي جان
نيميم ز تركستان ، نيميم ز فرغانه

نيميم ز آب و گل ، نيميم زجان و دل
نيميم لب دريا ، نيمي همه در دانه

من بي دل و دستارم ، در خانه ي خمارم
يك سينه سخن دارم، هين شرح دهم يا نه؟

شمس الاحق تبريزي ، از خلق چه پرهيزي؟
اكنون كه در افكندي ، صد فتنه ي فتانه…
----------- مولانا
آپديت از مجيد ..



 

  Wednesday, October 12, 2005


تصویر بالا ،تصویر دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی است.همان شاعری که در کتاب دوم دبیرستان{ یادش بخیر!}از او شعر" به کجا چنین شتابان " را به یاد داریم .شعر زیر نیز از کتاب آیینه ای برای صدا ها ،از سروده های اوست
اگر این کبود خاموش ،سراچه ی شاطین
تن زهرگین به گلبرگ ستارگانش آراست
و گرم نسیم این شب ،به درنگ نیلگون خواند
به نگاه آهوان بر لب چشمه سار سوگند
که نشنوم حدیثی
چه شکوفه های رویان
که در آستین فرداست
*فرزاد-مغی دلمرده در آتشگهی خاموش*



 

  Friday, October 07, 2005


 

 


صفحه اصلي
ایمیل ما

آی دی مجید
آی دی فرزاد
 
خرت و پرت

 
لینکستون


Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com


 
آرشیو
September 2004
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
February 2005
March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
February 2006
April 2006
July 2006
August 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007


Template Designed By

Broken Heart