زمستان است ...
وبلاگ ما |
●
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ...
سرها در گريبان است کسی سربرنيارد کرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را نگه جز پيش پا را ديد نتواند که ره تاريک و لغزان است . و گر دست محبت سوی کس يازی به اکراه آورد دست از بغل بيرون که سرما سخت سوزان است. نفس کز گرمگاه سينه می آيد برون ابری شود تاريک
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت نفس کاينست ، پس ديگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور يا نزديک. مسيحای جوانمرد من ! ای ترسای پير پيرهن چرکين ! هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای منم ، من ، ميهمان هر شبت ،لولی وش مغموم منم ، من ، سنگ تيپا خورده رنجور منم ، دشنام پست آ فرينش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بيرنگ بيرنگم بيا بگشای در، بگشای ، دلتنگم ! حريفا ! ميزبانا ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد. تگرگی نيست ، مرگی نيست . صدايی گر شنيدی ، صحبت سرما و دندان است من امشب آمدستم وام بگذارم حسابت را کنار جام بگذارم چه می گويی که بيگه شد ، سحرشد ، بامداد آمد؟ فريبت می دهد ، بر آسمان اين سرخی بعد از سحرگه نيست. حريفا ! گوش سرما برده است ، اين يادگار سيلی سرد زمستان است. و قنديل سپهر تلگ ميدان ، مرده يا زنده به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است. حريفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز يکسان است. سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگير ، درها بسته ، سرها در گريبان ، دستها پنهان ، نفس ها ابر ، دل ها خسته و غمگين ، درختان اسکلتهای بلور آجين ، زمين دلمرده ، سقف آسمان کوتاه ، غبارآلوده مهر و ماه ، زمستان است... □ نوشته شده در ساعت 3:20 PM توسط مجيد و فرزاد
|
|
---|---|---|
آی دی مجید آی دی فرزاد |
||
خرت و پرت | ||
|
||
لینکستون | ||
|
||
آرشیو | ||
September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 February 2006 April 2006 July 2006 August 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 |
||
Template Designed By |