زمستان است ...
وبلاگ ما |
●
يك رئيس جمهور منتخب !!!!!!!! بابا من آخه چي بگم ... 1000 بار گفتم كه اين وبلاگ ادبيه جاي حرف سياسي نيست .. از وقتي وبلاگ جديدم رو شروع كردم بنويسم به خودم قول دادم سياسي ننويسم ... ولي آخه تا كي .. چرا ساكت بشم .. - حالا چرا شاكي ميشي .. بگو دردت چيه ! - دردم ! ... دردم اين آقاي محمود الف نونه ... واقعا مفلوك ترين آدم كسيه كه كشورش يه رئيس جمهور داشته باشه كه آدم روش نشه بگه اين رئيس جمهور ماست ! .. - بابا شما هم كه كشتيد خودتونو ... مگه قبليا چي كار كردن ! - اي بابا ... آقا حرفي رو زده كه رئيس سازمان ملل اعلام نگراني كرده ! .. مي دوني يعني چي ... رفته گفته : اسرائيل بايد از روي كره ي زمين پاك شود !!!!! ... آقا جون اصلا قبول. . هممون از اسرائيل بدمون مي آد قبول. . ولي آخه عقل و شعور و فهم هم چيز خوبيه ! .. آقايون شوراي حكام هم پيش خودشون ميگن اسرائيل با چه چيزي ميشه كه از روي كره زمين پاك بشه ؟؟؟! ..آهاااااا ... با بمب اتم !!! ... ( نه تورو خدا مي خواستي با پاكفون پاكش كني ! ) بابا يكي جلوي دهن اين يارو رو بگيره تا مملكتو به باد فنا نداده !!!!!!!!! حتي مغول ها هم در اين حد ، تهديد جدي براي ايران نبودن .. من نميدونم شما كي ميخواهيد اينو درك كنيد ! □ نوشته شده در ساعت 1:55 PM توسط مجيد و فرزاد
●
من مست و تو ديوانه ، مارا كه برد خانه صد بار ترا گفتم ، كم خور ، دو سه پيمانه در شهر يكي كس را، هشيار نمي بينم هر يك بتر از ديگر ، شوريده و ديوانه جانا به خرابات آي ، تا لذت جان بيني جان را چه خوشي باشد ، بي صحبت جانانه؟ هر گوشه يكي مستي ، دستي زده بر دستي وان ساقي هر هستي ، با ساغر شاهانه تو وقف خراباتي ، دخلت مي و خرجت مي زين وقت به هشياران ، مسپار يكي دانه اي لولي بربط زن ، تو مست تري يا من اي پيش چو تو مستي ، افسون من افسانه از خانه برون رفتم ، مستيم به پيش امد در هر نظرش مضمر ، صد گلشن و كاشانه چون كشتي بي لنگر، كژ مي شد و مژ مي شد وز حسرت او مرده ، صد عاقل و فرزانه گفتم : زكجايي تو؟ تسخر زد و گفت : اي جان نيميم ز تركستان ، نيميم ز فرغانه نيميم ز آب و گل ، نيميم زجان و دل نيميم لب دريا ، نيمي همه در دانه من بي دل و دستارم ، در خانه ي خمارم يك سينه سخن دارم، هين شرح دهم يا نه؟ شمس الاحق تبريزي ، از خلق چه پرهيزي؟ اكنون كه در افكندي ، صد فتنه ي فتانه… ----------- مولانا آپديت از مجيد .. □ نوشته شده در ساعت 10:40 AM توسط مجيد و فرزاد
●
تصویر بالا ،تصویر دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی است.همان شاعری که در کتاب دوم دبیرستان{ یادش بخیر!}از او شعر" به کجا چنین شتابان " را به یاد داریم .شعر زیر نیز از کتاب آیینه ای برای صدا ها ،از سروده های اوست اگر این کبود خاموش ،سراچه ی شاطین تن زهرگین به گلبرگ ستارگانش آراست و گرم نسیم این شب ،به درنگ نیلگون خواند به نگاه آهوان بر لب چشمه سار سوگند که نشنوم حدیثی چه شکوفه های رویان که در آستین فرداست *فرزاد-مغی دلمرده در آتشگهی خاموش* □ نوشته شده در ساعت 11:40 AM توسط مجيد و فرزاد
|
|
---|---|---|
آی دی مجید آی دی فرزاد |
||
خرت و پرت | ||
|
||
لینکستون | ||
|
||
آرشیو | ||
September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 February 2006 April 2006 July 2006 August 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 |
||
Template Designed By |